یادداشت هفته اول جمع خوانی کتاب ارتباط بدون خشونت

دسته: برنامه های کتابخوانی تاریخ: 1396-07-01 دیدگاه: 0 بازدید: 395

در ادامه معرفی گروه کارگاه روانشناسی هر هفته گزارشی از مباحث مطرح شده در گروه پیرامون سهیمه مطالعه هر هفته را به اشتراک خواهیم گذاشت که شامل خلاصه هر قسمت و تبادل نظر و تجربیات اعضا در مورد راهکارها ی ارایه شده در کتاب می باشد:


فرآیند ان وی سی
اول؛ مشاهده ی دقیق آنچه در یک موقعیت اتفاق میافتد. مشاهده ی دقیق گفته ها، شنیده ها و رفتارها فارغ از این که به زندگی ما غنای بیشتری میدهند یا نمیدهند. نکته ی مهم، بیان دقیق مشاهدات بدون هرگونه قضاوت و ارزیابی است - خیلی ساده فقط بگوییم چه چیز را مشاهده می کنیم، خواه آنچه را مشاهده می کنیم دوست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم - سپس احساس خودمان را از انچه مشاهده کرده ایم بیان می کنیم: آیا رنجیده ایم، ترسیده ایم، خوشحالیم،
متعجبیم، عصبانی هستیم یا ...؟ در مرحله سوم مشخص می کنیم احساسی را که بیان کرده ایم به کدام یک از نیازهای ما مرتبط است. هنگامی که ما به وسیله ی ان وی سی آشکارا و صادقانه میگوییم چگونه و چطور هستیم در حقیقت این سه مرحله را طی کرده ایم.
ستاره : قراراست از مشاهدات مان و بیان احساسات مان بنویسیم.
دیروز من و پرهام دعوامون شد. نکته منفی قضیه رو نمیگم امامثبتش این بودکه دستاشو گرفتم توجه اش رابه خودم جلب کردم وخیلی محکم گفتم اینکارتو منو ناراحت کرد،چون احساس کردم به من بی احترامی شده،وقتی حرفم رونشنیده میگیری  احساس میکنم به من بی احترامی میشه، ناراحت میشم.
پرهام آروم تر شد.
من هم یک نیم ساعتی درهم بودم.
بعد پرهام اومد گفت ببخشید. و ما یکم آشتی شدیم.
مشاهده
مشاهده
مشاهده
بیان احساس
بیان احساس
بیان احساس
...
فاطمه باقری. : با اجازه یک نکته اضافه کنم ،دیگران مسول احساس ما نیستن. با بیان احساس نمی خواهیم احساس گناه به دیگران بدهیم یا سرزنششون کنیم .
مرحله اول دادن مشاهده است.وقتی کابینت رو خالی کردی من ناراحت شدم چون نیاز به نظم دارم و تقاضام از تو اینه که تو جمع کردنش بهم کمک کنی .
شاید نمی دونم لطفا تصحیحش کنید.
یک نکته مهم دیگه اینکه ما تو زبان زندگی تو نداریم اااااصلا
آنا: منظورتون اینه که بلافاصله بعد از بیان احساس نیاز بیان بشه تا احساس ناراحتی به سمت فرد مقابل نباشه؟


ستاره: چه خوب که گفتی فاطمه جون. یادم باشه روی تو تاکید نداشته باشم. ما می خواهیم همدیگر را متوجه کنیم.


خانم همتی: سلام دوستان آگاهم. من سهمیه این هفته کتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی رو خوندم ولی متاسفانه درکش یه کم برام سخته. نمیتونم حلاجیش کنم کسی میتونه خلاصه وار کمکم کنه؟
شکوفه صمدی :اوایلش سخته، کم کم آسونتر میشه. میگه نیازهای پشت هر حرفی رو بشناسیم. براساس شناخت نیاز خودمان و دیگران، احساسمون رو بیان کنیم. و درخواست کنیم.
خانم همتی : ببخشید مثلا قسمت درخواست آمرانه یعنی چی که در مقابل خواسته ای که به نفع فرزندمون باشه از فرزندمون بخوایم که اون کار رو انجام بده اما اگه انجام نداد تنیبه نکنیم. مثلا به دخترم بگم چون اسباب بازیت رو بعد از بازی سرجاش نذاشتی تا فردا اجازه نداری باهاش بازی کنی. من درکم این بود طبق این مطلب که این کارم درست نیست.
خانم قاسمی: بله. در قدم های بعدی در فصل های آینده جایگزین این جمله هم بهتون معرفی میکنه که به جاش چه چیزی رو بگید که نتیجه بهتری داشته باشه. بیان احساس و نیاز و تقاضاتون.
مثلأ تو این موردی که شما فرمودید، جایگزینش میتونه این باشه که به دخترتون بگید وقتی میبینید اسباب بازی هاش هنوز توی اتاق هستند ناراحت میشید . چون نیاز به نظم دارید و ازش درخواست کنید اون اسباب بازی رو به جای خودش برگردونه.
البته نوع این تقاضا باز هم میتونه متفاوت باشه و این تفاوت زمانی خودش رو نشون میده که شما در ازای تقاضاتون نه بشنوید. اگر نه شنیدید و عصبانی شدید و رفتاری نشون دادید که یعنی دخترتون مجبور بوده اون کار رو انجام بده، یعنی درخواستتون، درخواست آمرانه بوده.
ویژگی تقاضا اینه که به طرف مقابل اجازه میده بهتون نه بگه.
خانم همتی: مرسی خیلی خوب و کاربردی توضیح دادین.
ستاره: درک من اینه که ما یک درخواست آمرانه داریم که اگر به درخواست شما عمل نشه بعد دچار خشم میشید اما درخواست از قلب اینه که اگر اجرا نشد خشمگین نمی شید اما ابراز نیاز و تقاضا می کنید. احساس تون رو بیان می کنید . فصل به فصل روی این مباحث کار میشه. کتاب "به بچه‌ها گفتن، از بچه‌ها شنیدن " رو خوندید؟ شیوه گفتگو تو اون کتاب رو به خاطر دارید؟ مشاهده و بیان صحنه ای که می بینید، بیان احساس تون از اون . این دو مرحله اولیه است، البته قبلش باید هیجانات خودمون رو بتونیم کنترل کنیم (تربیت بدون فریاد ).


معصومه عباسی: ببخشید مثلا در خصوص این جمع شدن اسباب بازی ها اگر از بچه خواستیم که جمع کنه و احساسمون را توی درخواستمون بیان کردیم و اون کار انجام نشد باید چیکار کرد ؟
مثلا میتونیم درخواست بعدیش که مثلا بازی با مامان است را منوط کرد به جمع شدن مابقی اسباب بازی ها چون در ۵۰ درصد موارد یاسین من به خواسته من جواب منفی میده و منم البته جمع نمیکنم تا وقتی که خودشم کمک کنه اما واقعا موندم این طور رفتارها چطور در بچه همیشگی و بدون پاداش و تنبیه ذاتی و خودکار میشه .
لطفا اگر کسی تجربه ای داره کمک کنه ممنون میشم.
خانم قاسمی: نه. اگر برای بچه شرط بذارید متوجه میشه رسیدن به نیازش در ازای یه شرطیه و نیازش به خودی خود ارزش نداره که بخوایم محققش کنیم. راستش یه کمی برای خودمم این قضیه دشواره. ولی اونقدری که من متوجه شدم، توی صحبت کردن با زبان زندگی، امید داشتن مهم ترین چیزه. ممکنه پسرتون ده بار به تقاضای شما بگه نه و وقتی تمام ده بار ببینه رفتار شما تغییری نکرده و اون واقعا میتونه انتخاب کنه که کمکتون کنه یا نه، اشتیاق پیدا میکنه به کمک کردن. من این رو تو رفتار یه دوستی دیدم راستش. اوایل خیلی سخت بود که عصبانی نشم وقتی بارها تقاضا میکردم و فکر میکردم شنیده نمیشه وقتی حتی با وجود بیان احساس و نیازم، به تقاضام حواب منفی داده میشد. ولی بعد از چند بار وقتی اون دوست دید که واقعا اختیار بهش دادم و میتونه انتخاب کنه که به تقاضام چه جوابی بده، با کمال میل طوری رفتار کرد که من میخواستم.
کل اصل زبان زندگی همینه. من اوایل خیلی مشکل داشتم. چون فکر میکردم زبان زندگی یعنی از خودگذشتگی که باعث میشه وقتی به خواسته مون نمیرسیم، بیخیالش شیم. ولی بعد از مدتی فهمیدم معنیش اینه که دیگران با اختیار خودشون کمکمون کنن که به نیاز و خواسته مون دست پیدا کنیم. نه با اجبار ما.


مریم : میشه بیشتر توصیح بدین ؟
یعنی وقتی ما ازشون یه درخواستی میکنیم و جواب منفی میدن بعد اونا از ما یه درخواستی میکنن ما در جواب درخواستشون چی بگیم؟
مثلا پسر 3 ساله من گاهی با زدن یا اذیت کردن من میخواد بازی کنه من هرچی براش از احساسم میگم توجه نمیکنه. چیکار باید کرد در این مواقع؟


لیلا : مربی پسرم یک روش به من یاد داد که من ازش جواب گرفتم. هر وقت پسرم میخواد به عنوان بازی یا شوخی من رو بزنه یاموهامو بکشه محکم و جدی بهش میگم من این بازی رو دوست ندارم و اصلا نمیذارم ادامه بده و دستش رو میگیرم . در مورد پسر من که این روش عالی بود.
مریم : پسر من میخنده و فکر میکنه بازم بتونه دستشو ازاد کنه بازیه.


خانم قاسمی: درخواست ها اگه به هم مربوط نیستن مرتبط نکنید و وابسته به هم نکنید شون. البته تو این مثالتون اینا به هم مربوط هستند.
چهار تا مرحله رو کامل به پسرتون بگید. هم مشاهده، هم احساس، هم نیاز، هم تقاضاتون. چون با شنیدن احساس و نیاز تنها فرد مقابلتون گیج میشه و ممکنه کاری رو انجام بده که خودش فکر میکنه نیازتون رو براورده میکنه. یا اگر تقاضاتون مثبت، ملموس و قابل انجام نباشه هم باز طرف مقابلتون متوجه نمیشه یا جبهه میگیره. مثلا اینکه به پسرتون بگید من این بازی رو دوست ندارم، منو نزن، بیان تقاضا نیست. ولی اینکه مثلا بگید بیا یه بازی دیگه کنیم و یه بازی دیگه پیش پاش بذازید میتونه کمک کننده باشه.
برای مثال تو همون شرایط بگید وقتی منو میزنی، ناراحت میشم . چون نیاز به دوستی بینمون دارم و همینطور میخوام مطمئن باشم تو بازی بینمون کسی آسیب نمیبینه. دوست داری با هم قائم موشک بازی کنیم؟


معصومه عباسی: اخه الان گذشته از اینکه براش بشه خواسته و نه اجبار من دوست دارم و واقعا براش تلاش میکنم که یاسین آدم منظم تری و با برنامه تر و با سازماندهی بیشتری از من و پدرش باشه نمیدونم واقعا چون ما الان خیلی از مشکلاتمون اینکه یاد نگرفتیم برنامه چیه و چطوری برای کارهامون برنامه و نظم داشته باشیم .
دوست دارم نهادینه بشه براش نه اینکه اجبارش کنم اما نمیدونم شرط گذاشتن درسته یا اینکه باید کاملا ازادانه باشه و فقط با درخواست انجام بشه. سیستم پاداش و تنبیه هم نمیدونم تا چه حد جواب میده تا کی قراره پاداش بگیره شاید تا قطع شه دیگه بیخیالش بشه .باید از یه جایی شروع کرد .
این ۴ اصل خیلی خوب براتون جا افتاده خوش به حالتون من خیلی وقتا توش میمونم


خانم قاسمی: قبلازینکهبرمکلاسزبانزندگیتوشاگردایخودمدیدمکهنظامپاداشوتنبیهچهتأثیراتمنفیایداشته. مخصوصاتنبیه و محروم شدن از چیزی. از حرفتون، نگرانیتون رو دریافت میکنم. شاید اگر نگرانیتون رو به تناسب سن کودکتون باهاش درمیون بذارید و انتخاب رو باز هم به اختیار خودشون بذارید، نتیجه دلخواهی دریافت کنید. اینجور موقع ها چیزی که خیلی به خود من کمک کرده اینه که یادم بیاد خودم به عنوان یه دختر تو خانواده چه نیازهایی داشتم و حواسم به اون نیازهای شاگردام باشه.


معصومه عباسی: یعنی به پسرم توضیح بدم انتظار و درخواستم را اما تنبیه، محرومیت و ... را نداشته باشم وبگذارم انتخاب کنه درست فهمیدم؟


خانم قاسمی: بله. منظورم همین بود.
منم تو گفتگوها خیلی فکر میکنم تا بتونم ازین روش استفاده کنم. فکر کنم متوجه تأخیرم تو پاسخگویی شدید. هنوز برام نهادینه نشده که بتونم همون لحظه به همون روش صحبت کنم و واسه همین خیلی باید فکر کنم تا بتونم این چهار مرحله رو بیان کنم ولیزمانهاییکهکامل به کارمیبرمش، واقعا نتیجه مثبتی میگیرم.
وقتی تنبیه و محرومیت هست، نیازش رو جای دیگه ای بروز میده. مثلا یه بحثی که خود من رو نگران کرده بود تو کلاس این بود که کودکانی که در کودکی به واسطه تشویق یا تنبیه مجبور به کاری میشن و خودشون اختیاری ندارن در انتخاب، در اولین فرصت که فرصتی برای بروز اختیارشون پیدا میکنن، به هر طریقی اون رو نشون میدن. مخالفت عمدی برای نشون دادن اینکه من اختیار دارم.
حتی اگر بدونن اون کار، خیلی هم صحیح نیست. ولی چون مخالف حرف افرادیه که همیشه براش محدودیت به همراه داشتن، اون کار رو میکنه که نیاز به انتخاب و استقلالش محقق شه.


معصومه عباسی: درسته منم به این فکر میکنم . یه روانشناس به من گفت شما از پاداش و جنبه خوب کار را تقویت کنید مثلا همین جدول امتیاز کذایی مثلا به امروز هر ۵ باری که انجام داد ستاره بدین این فاصله بیشترو بیشتر بشه تا دیگه قطعش کنید اما مطمین نیستم بعدش جواب میده یا نه یعنی من تست نکردم .


خانم قاسمی: من این شیوه هم امتحان کردم. برای بعضی بچه هام جواب داده و با زیاد شدن سنشون اصلا اون شیوه رو فراموش کردن و براشون جالب نبوده. ولی بعضیا توقعشون رفته بالاتر و حالا به جای ستاره، جوایز بزرگتری خواستن نتیجه برای شاگردای من یکسان نبوده.

از همه دوستانی که در گفتگو مشارکت کردند سپاسگذارم.

گروه کتابخوانی کارگاه روانشناسی

https://t.me/joinchat/BIOT_z78RSiM5k5rVaTRGw

کانال کارگاه روانشناسی

@kargaheravanshenasie

دیدگاه خود را بنویسید

بالا