تحمیل کردن موضوع نقاشی به کودکان درست نیست .یکی از شیوه های خوب تمرین فکر برای کودکان، نقاشی های آزاد و خیالی است. چون کودکان بدون اینکه اجباری در کار ببینند به میل و دلخواه خود، برای ایجاد تنوع و انتخاب موضوع و شکل های مختلف و… فکر می کنند.
کتاب هایی نیز هست که در یک طرف صفحات آن، شکل هایی را نقاشی و چاپ کرده اند و در صفحه مقابل، همان شکل را با خطوط اصلی و بدون رنگ گذارده اند تا کودک آن را تکمیل کند. اینگونه کتاب ها بیشتر برای کودکان کم توان ذهنی که قادر نیستند طراحی کنند، مناسب است و برای کودکان معمولی نه تنها مفید نیست، بلکه زیان هم دارد.
همچنین کشیدن شکل های تزئینی و دیگر تصاویر توسط بزرگترها در دفتر نقاشی کودکان، کار درستی نیست. زیراکودکان، نقاشی خود را با آنان مقایسه کرده و فکر می کنند کارشان در مقابل آن، چیزی کمتر و یا ضعیف است.
چسباندن نقاشی های کودکان به در و دیوار محیط درس و زندگی و تعویض آنها هر یکی دو هفته و یا برگزاری نمایشگاه از نقاشی کودکان، مشوق خوبی برای کودکان است.
شناخت رنگ برای بچه ها ضروری است؛ اما تحمیل رنگ به آنان که کدام رنگ را به کارببرند ضرورتی ندارد. چرا که کودکان دیر با زود یاد می گیرد که هرچیز رنگ مخصوص به خود را داراست.
کلاس نقاشی کودک باید هماهنگ با روانشناسی کودک باشد. اگر کلاس بر پایه اینگونه آموزش ها باشد مفید بوده و کودک به زمینه بسیار خلاقی دست خواهد یافت . هدف از آموزش نقاشی، این نیست که کودکان نقاش بارآورده شوند.این نکته مسلم است که هر یک از کودکان دارای استعدادهای نهفته ای هستند که شاید خود و حتی نزدیک ترین کسان شان از وجود آنها، بی خبر باشند. هدف آن است که این استعدادهای خفته، بیدار و آشکار شوند و چشم و گوش کودک نسبت به محیط و طبیعتی که در آن زندگی می کند، بازتر شود. در آموزش کودک از مقایسه کودکان و آثار آنها با یکدیگر و همچنین تحمیل عقاید به کودکان باید پرهیز کرد ک باید به تقویت انگیزهها توجهی خاص داشته باشیم.
گردآورنده :معصومه جمشیدی