چرا کودکان از مدرسه رفتن هراس دارند و برای مقابله با آن چه باید کرد قسمت اول

دسته: مقالات اموزشی تاریخ: 1397-07-18 دیدگاه: 0 بازدید: 178

چرا کودکان از مدرسه رفتن هراس دارند و برای مقابله با آن چه باید کرد قسمت اول

 چرا دانش آموزان از رفتن به کلاس جدید (بالاتر) هراس دارند؟

بیایید این مسئله را بپذیریم: تغییر کردن برای همه ی ما سخت است. به یاد دارید یک شب قبل از اینکه به محل کار جدیدتان بروید چه اضطرابی داشتید؟ دقیقاً کودک شما همین احساس را در مورد رفتن به کلاس جدید دارد. جان دایزی، متخصص روانشناسی و دستیار نویسنده ی کتاب ( کودک دلواپس شما) می گوید: ( کودکان دقیقاً از همان چیزی می ترسند که بزرگترها می ترسند. از دانش آموز خوب بودن گرفته تا توانایی پیدا کردن راه خود.) کودک دانش آموز شما دقیقا می داند که از چه چیزی می ترسد، سوار شدن به اتوبوس مدرسه برای اولین بار و یا دانش آموز قلدری که پارسال کوکی هایش را می دزدیده یا ممکن است او بدون اینکه بتواند به شما بگوید چرا، فقط احساس ترس و اضطراب می کند. در هر صورت، چند استراتژی ساده کمک خواهد کرد که احساس راحتی بیشتری نسبت به تغییراتی که در راه او رخ می دهد داشته باشد:

اجازه بدهید او صحبت کند: فرزند خود را تشویق کنید تا بتواند در مورد آنچه که نگران است صحبت کند.شما می توانید به صورت غیر مستقیم در مورد ترس های گذشته ی خودتان برایش مثال بزنید. ( وقتی که من به مدرسه می رفتم، همیشه از این می ترسیدم که کسی در زمان خوردن نهار کنار من ننشیند.)

احساسات او را کوچک نشمارید: این طبیعی است که شما دوست دارید با گفتن جملاتی چون : ( نگران نباش، تو دوستان زیادی پیدا خواهی کرد) او را به آرامش دعوت کنید. اما این جمله می تواند مانند یک آتشفشان عمل کند و کودک شما حس کند که شما عمق نگرانی او را درک نمی کنید. در عوض اجازه دهید که او بداند شما با او احساس همدردی می کنید. ( شروع کردن یک چیز جدید ترسناک است؟ نه؟ ) ممکن است بگویید: ( چگونه می توانیم از احساس ترست کم کنیم؟) و البته، هرگز به فرزندتان نگویید که فکر می کنید نگرانی های او احمقانه یا بی اهمیت است.

او را مستقیماً راهنمایی نکنید: از آنجایی که دانش آموزان پایه های بالاتر دبستان و یا دبیرستان در مقابل پیشنهادات والدین خود مقاومت می کنند، از سمت دیدگاه خودتان در مورد راه حل مشکلات صحبت کنید: ( هنگامی که من قرار است یک فرد جدید را ببینم، آنچه را که می خواهم به او بگویم در مقابل آینه با خود تمرین می کنم.)

این مقاله ادامه دارد...

قسمت دوم این مقاله

قسمت سوم این مقاله

قسمت چهارم این مقاله

قسمت آخر این مقاله

ترجمه شده توسط کودک دانا

دیدگاه خود را بنویسید

بالا